مسابقه با شیطان
نوشته شده توسط : احسان اسکندری

صبح زود،

همین که از خانه بیرون زد گفت:

«مسابقه می دیم!»

و قبل از اینکه نظر او را بشنود، ادامه داد:

«از الان تا شب».

چشمش به زنی که از سر کوچه می آمد افتاد؛

نگاهش را کج کرد. به شیطان گفت:

فعلاً یک – هیچ به نفع من!





:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 4 دی 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: